فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Out Of Work

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • idiom
    بیکار، بدون شغل
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد out of work

  1. adjective not employed
    Synonyms: between jobs, collecting unemployment, idle, jobless, laid off, on the dole, out of a job, unemployed
    Antonyms: employed

ارجاع به لغت out of work

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «out of work» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/out of work

لغات نزدیک out of work

پیشنهاد بهبود معانی